آوای هستی

آنچه اصل است، از دیده پنهان است. آنتوان دوسنت اگزوپری

آوای هستی

آنچه اصل است، از دیده پنهان است. آنتوان دوسنت اگزوپری

بدون عنوان !

«آنگاه که آدمی زندگی اش را در رنج تباه شدگی چرندیات بیرون زائی 

می بیند که خود را زمامداری، معرفت سیاسی و عدالت انسانی می نامند ...

بسی آرامش بخش است که به گندابها سرک کشید و کثافت را دید که

در خور تمام اینهاست   «.ویکتور هوگو

منزلی در دوردست

http://www.shereno.ir/artist-pic/5.jpg


منزلی در دوردستی هست بی‌شک هر مسافر را
این‌چنین دانسته بودم، وین‌چنین دانم
لیک
ای ندانم چون و چند! ای دور
تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواه‌ست
دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک
کاش این را نیز می‌دانستم، ای نشناخته منزل
که از این بیغوله تا آنجا کدامین راه
یا کدام است آن که بیراه‌ست
ای برایم، نه برایم ساخته منزل
نیز می‌دانستم این را، کاش
که به سوی تو چه‌ها می بایدم آورد
دانم ای دور عزیز!‌ این نیک می‌دانی
من پیاده‌ی ناتوان تو دور و دیگر وقت بیگاه‌ست
کاش می‌دانستم این را نیز
که برای من تو در آنجا چه‌ها داری
گاه کز شور و طرب خاطر شود سرشار
می‌توانم دید
از حریفان نازنینی که تواند جام زد بر جام
تا از آن شادی به او سهمی توان بخشید؟
شب که می‌آید چراغی هست؟
من نمی‌گویم بهاران، شاخه‌ای گل در یکی گلدان
یا چو ابر اندهان بارید، دل شد تیره و لبریز
ز آشنایی غمگسار آنجا سراغی هست؟


"اخوان"